خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد دو نگهبان فانوس دریایی در جزیرهای اسرار آمیز در کشور انگلستان و در دهه 1980 میلادی است که به مدت چهار هفته باید به عنوان نگهبان در این فانوس دریایی حضور داشته باشند.
خلاصه داستان: دو جاسوس بینالمللی حرفهای برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم، درگیر ماجرا و توطئهای پیچیده میشوند؛ از جمله یک فناوری بیمانند که امکان وارونگی زمان را به بشر دادهاست.
خلاصه داستان: در محلی به نام ناکم استیف در ایالت اوهایو، که یک جنگل دور افتاده و فراموش شده به حساب میآید، طوفانی از ایمان، خشونت و رستگاری به راه میافتد. شخصیت مثبت و اصلی داستانِ ما یعنی ویلارد راسل که برای نجات همسر در حال مرگش بسیار ناامید و مستاصل شده، مجبور میشود که فداکاریای انجام دهد. پسرِ او که آروین نام دارد (با بازی تام هالند)، به گونهای بزرگ شده که در دوران مدرسه بهشدت از طرف قلدرهای مدرسهاش زور میشنید. حالا او تبدیل به مردی شده که میداند درست در چه زمانی باید دست به کار شود.
خلاصه داستان: بعد از بدنیا آمدن رنزمه دختر بلا و ادوارد، خانواده کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند، مقاومت کنند...
خلاصه داستان: در حالی که یک سلسله از قتل ها در حال وقوع است. بلا، در حال نزدیک شدن به زمان فارق التحصیلی اش است و باید بین ادوارد که خون آشام است و جیکاب که یک گرگ نما است یکی را انتخاب کند و…
خلاصه داستان: بلا اکنون 18 سال دارد، و در خفا با خود نگران این موضوع است که در حالیکه او پای به سن میگذارد، ادوارد کماکان 17 ساله خواهد ماند. عشق و علاقه آنها هر روز به هم شدیدتر میشود. بلا خواهان تبدیل شدن به یک خونآشام است تا عشق ابدی ادوارد بماند. از طرفی نیز ادوارد کالن از فرط عشق بیحد و حصر به بِلا سوان او را ترک میکند...
خلاصه داستان: داستان این فیلم درباره ی یک تاجر به نام ساموئل است که تصمیم میگیرد تا به غرب وحشی سفر کند و فعالیتهای اقتصادیش را در میان کوهها دنبال کند. همچنین در این بین ماموریت شخصی مهمی را نیز انجام دهد. اما…
خلاصه داستان: یک کاوشگر انگلیسی به نام پرسی فاست در سال 1925 سفری به قلب جنگلهای آمازون را آغاز میکند تا بتواند شهر باستانی و گمشده زی را کشف کند. علیرغم این که دانشمندان و محققان این حرکت او را مسخره و مضحک میدانند، فاوست به همراه پسرش جک و همسرش نینا پا به این ماجراجویی رازآلود میگذارد…
خلاصه داستان: داستان فیلم «دوران زیبا» (Good Time) درمورد یک دزدی بسیار ناشیانه بانک توسط برادران «کانی» و «نیک» است. «کانی» باهوش و «نیک» که معلول ذهنیست، همدست اوست. بعد از اینکه همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود، «نیک» و «کانی» از همه جدا میشوند. «نیک» دستگیر میشود و به جزیره «ریکرز» منتقل میشود و «کانی» فرار میکند. بلافاصله بعد از این اتفاق او نقشهای برای فراری دادن «نیک» میکشد. هدف اول او جمع کردن پول کافی برای به قید وثیقه آزاد کردن «نیک» است. ابتدا سعی میکند این پول را با تیغ زدن نامزدش «کوری» (جنیفر جیسون لی) بدست آورد. بعد از اینکه او متوجه میشود که «نیک» بخاطر جراحات حاصله از یک دعوا در بیمارستان است، تصمیم میگیرد که او را نجات دهد. این نقشه با تعجب با موفقیت عملی میشود اما مشکل اینجاست که کسی که او، نجاتش داده است، یک غریبه است.